مقدمه
قبل از اینکه درباره مذهب در روسیه صحبت کنیم؛ اول باید تعریف دین و مذهب رو بهتر بفهمیم. دین مجموعهای از اعتقادات، آیینها و مقدسات است که به عنوان یک سیستم باورهای مذهبی شناخته میشود و انسانها را در مورد چگونگی زندگی، تشکیل ارتباطات جمعی و تشخیص هدف زندگی؛ راهنمایی میکند. این سیستم اعتقادات ممکن است مبتنی بر کتب مقدس، افسانهها، تاریخ، و تجربیات دینی یا روحانیگرایانه باشد و معمولاً به عنوان بخشی از فرهنگ یک جامعه تعریف میشود.
دینداری امروزه مردم روسیه
در حدود ۸۰ مردم روسیه درصد پیرو دین مسیحیت هستند. بیشتر مسیحیان از طریق کلیسای ارتدکس شرقی دین مسیحیت را تمرین میکنند. این کلیسا جزو کلیساهای عمده مسیحیت است و دارای تاریخچه طولانی در روسیه است و اغلب به عنوان بخشی از هویت ملی و فرهنگی روسیه شناخته میشود. اما علاوه بر ارتدکسی، اقلیتهای کوچکتر دیگری از جمله اسلام، یهودیت، بودیسم و سایر گروههای دینی نیز وجود دارد. طبق برآورد جامعهشناسان در سال ۲۰۱۲، ۴۷ درصد مردم روسیه مسیحی، ۷ درصد مردم مسلمان و ۲۵ درصد مردم زندگی معنوی ولی غیر دینی را برگزیده اند.
مسیحیت
مسیحیت در تاریخ و فرهنگ روسیه نقش بسزایی داشته است. کلیسای ارتدکس شرقی، به عنوان بزرگترین نماد مسیحیت در روسیه شناخته میشود و نقش مهمی در ایجاد و شکلدهی به هویت مذهبی و فرهنگی روسیه ایفا کرده است؛ همچنین انجام عبادات و بسیاری از مراسمات مذهبی در این مکان صورت میگیرد. مسیحیت علاوهبر نقش داشتن در هویت ملی روسیه، تأثیر بسزایی در هنر، معماری، موسیقی و ادبیات داشته است. اثار هنری و معماری مسیحی مانند کلیساها، آیینهای مذهبی از جمله نمادهای بارز فرهنگ و هنر روسیه محسوب میشوند.تاریخ مسیحیت در روسیه به دوران قرون وسطی باز میگردد. در سال ۹۷۰ میلادی، ولادیمیر کبیر که یک پت پرست متعصب بود در نووگراد به پادشاهی رسید و پس از آن قلمرو خود را با به تصرف در آردن کییف، افزایش داد. ولادیمیر کبیر برای آنکه بتواند بر مردم حکومت کند و آنان را تحت سیطره خود در آورد، ابتدا خود به مسیحیت روی آورد و سپس مسیحیت را میان مردم رواج داد. دلیل اینکه او مردم را با توجه به اینکه خودش بت پرست بود؛ به پت پرستی سوق نداد این بود که این آیین، سبب تفرقه میان مردم و همچنین پراکندگی جمعیت میشود.
روزه و عبادات روسهای ارتدکس
شیوه عبادات پیروان این مذهب با عبادات و آیین کاتولیگها در مواردی متفاوت است. برای مثال مسیحیان ارتدکس در ورود به کلیسای مخصوص به خود، باید از هر نظر پاک باشند. زنان مؤمن برای انجام مراسمات مذهبی با حجاب مخصوص خود به کلیسا وارد میشوند. آنها با نوعی روسری و لباسی پوشیده در انجام مراسمات شرکت میکنند. تفاوت دیگری در این بین وجود دارد و آن این است که در کلیساهای ارتدکس جایی برای نشستن نیست و افراد بصورت ایستاده مراسم را دنبال میکنند. در قسمت جنوبی این کلیساها محلی برای ایستادن پدر روحانی وجود دارد و مردم در مقابل او برحسب سنتهایی که از گذشته برجاماندهاند شمعهایی برای برآورده شدن آرزوهایی نظیر آرامش روح از دسترفتگان خویش یا سلامتی خود یا اطرافیانشان روشن میکنند. البته اگر آنها برای آرامش روح امواتشان شمعی را بخواهند روشن کنند آنها را در جایی به نام کانُن روشن میکنند. کاننها معمولا در ضلع غربی کلیسا ساخته میشوند که در آن معمولا یک صلیب نیز وجود دارد. نکته جالبی در اینباره وجود دارد و آن این است که برای روشن کردن شمع هرگز از فندک یا کبریت استفاده نمیکنند بلکه از شعله شمعهای دیگر استفاده میکنند.
آن دسته از ارتدکسهایی که اعتقادات قویتری دارند معمولا چهارشنبه و جمعههای هر هفته روزه میگیرند. علاوهبر این روزه، ارتدوکسها چهار روزه دیگر نیز دارند که مدت آنها از یک تا هفت هفته متغییر است. تفاوت این نوع از روزه با روزه مسلمان این است که آنها در طول روز از مصرف مشروبات الکلی و برخی مواد غذایی دیگر نظیر گوشت و لبنیات پرهیز میکنند. تاریخ و نام این روزهها عبارت است از: روزه کریسمس(از ۲۸ نوامبر تا ۶ ژانویه)، روزه عروج مریم مقدس(از ۱۴ تا ۲۷ آگوست)، روز حواریون (از ۸ ژوئن تا ۱۱ جولای) و روزه بزرگ(از ۲۳ فوریه تا ۱۱ آوریل)
اسلام
دومین مذهب رایج در روسیه اسلام است و جمعیتی حدود بیست میلیونی را به خود اختصاص داده است. تقریبا تمامی مسلمان روسیه سنی هستند. ورود اسلام به روسیه به قرن ۸ برمیگردد. مسلمانان میان دریای خزر و دریای سیاه، یعنی در مناطق تاتارستان، کریمه، و داغستان زندگی میکنند؛ که بیشترین پراکندگی آنها در جمهوری تاتارستان است.
ورود اسلام به امپراطوری روسیه به واسطه همسایگی این امپراطوری با دولتهای اسلامی بود. همچنین تبادلات فرهنگی و تجاری با امپراتوریهایی نظیر خلافت عباسی، امپراتوری سلجوقیان، و مغولها نقش بسزایی در ورود اسلام به روسیه داشت. البته اولین گروه مسلمانان داغستانیها بودند که پس از حمله اعراب به اسلام روی آوردند و پس از آن در سال ۱۹۵۵ اسلام در روسیه گسترش یافت.
پس انقلاب اکتبر و با روی کار آمدن حکومت سوسیالیستی شوروی، اوضاع و شرایط دینداری در روسیه به کلی تغییر یافت. پس از گذشت ده سال، در سال ۱۹۲۷ مبارزات حکومت با تبلیغ و ترویج دین به طور آشکار و جدیتری دنبال شد و تمامی مدارس تعلیمات علوم دینی تعطیل شدند و اسلام هم مانند بقیه ادیان سرکوب شد. طبق گزارشی در سال ۱۹۳۰ که از اداره مرکزی روحانیت مسلمانان اوفا منتشر شده بود بیش از ده هزار مسجد تعطیل و حدود ۹۷ درصد روحانیون از اجرای مراسمات مذهبی بیبهره شدند. جالب اینکه تنها مسجد مرجانیِ کازان در زمان سرکوب به فعالیت خویش ادامه میداد.
نگرش روسها نسبت به اسلام
از آنجایی که نگرش مردم روسیه نسبت به اسلام متفاوت است و به عوامل مختلفی مانند تجربه شخصی، فرهنگ، تاریخ و محیط اجتماعی آنها بستگی دارد؛ ممکن است واکنشهای متفاوتی نسبت به مسلمانان و اسلام نشان بدهند. در اینجا چند نگرش را خدمتتان بررسی میکنیم:
- برخی از مردم روسیه ممکن است با احترام با اسلام برخورد کنند، به خصوص افرادی که با اسلام و مسلمانان در ارتباطات شخصی، با تجربیات مثبتی روبرو شدهاند.
- مردمی که به دین مسیحیت متعلق هستند ممکن است نسبت به اسلام با احساسات مختلفی روبرو شوند، از توجه مثبت و احترام تا تردید یا حتی عدم تفاهم.
- برخی افراد ممکن است به دلیل تأثیرات تاریخی، اجتماعی و سیاسی، به خصوص در روابط با کشورهای اسلامی، نگرش منفی یا متشنجی نسبت به اسلام داشته باشند.
- گروههایی از مردم ممکن است به دلیل پیشفرضهای منفی یا تبعیضهای فرهنگی، نگرش منفی یا بدبینانهای نسبت به اسلام داشته باشند.
در کل، مانند هر جامعه دیگری، نگرش مردم روسیه نسبت به اسلام متنوع است و نمیتوان آن را به یک دیدگاه یا نگرش خاص محدود کرد
دین در زمان سلطنت تزارها
در زمان حکومت تزار (از اواخر قرن ۱۸ تا اواسط قرن ۱۹)، تبلیغ دین به شکل رسمی و سازمانیافته تحت تأثیر قرار گرفت. سلطنت تزار، یک دولت مستقل بود که در منطقهای از شمال قفقاز قرار داشت و در معماری اجتماعی و سیاسی خود بسیار به دین اهمیت میداد. در این دوره، مسیحیت به عنوان دین اصلی و مهم این منطقه ترویج میشد و در آن دوره بسیاری از کلیساها با معماریهای مختلف ساخته شدند. در دوران حکومت تزاری، تأکید زیادی بر ترویج مسیحیت و تعالیم این دین در میان مردم بود. کلیساها، مدارس دینی، و مؤسسات فرهنگی و مذهبی فعالیتهای خود را انجام میدادند. همچنین، حکومت تزار بر خود تعهد داشت که حقوق مذهبی مسیحیان را تضمین کند. در کل، تبلیغ دین در زمان حکومت تزار به شدت ترویجی بود و دولت از دین به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگی و اجتماعی خود حمایت میکرد. دین برای سلطنت تزاری یک ابزار حیاتی برای حکومت کردن و کنترل مردم بود.
دین مردم در زمان شوروی
دینداری در زمان شوروی متأثر از سیاستها و اقدامات دولت شوروی در راستای ترویج بیدینی بود. در این دوره، دولت با تلاش برای اعمال ایدئولوژی بیدینی، سعی در کاهش تأثیر دین در جامعه داشت. بنابراین، این دوره از تاریخ روسیه و سایر کشورهای شوروی معروف به یک دوره سرکوب و محدودسازی دین میباشد. مجموعه اقدامات دولت برای مقابله با دین در این دوره به شرح زیر است:
- بستن مراکز مذهبی: دولت شوروی با بستن بسیاری از مراکز مذهبی، از ادامه فعالیتهای دینی آنها جلوگیری کرد. مساجد، کلیساها، کنیسهها و معابد مورد تهاجم و سرکوب آرمانهای کمونیست قرار گرفتند و بسیاری از آنها تبدیل به نوعی دیگر از مراکز فرهنگی یا تفریحی شدند.
- منع تبلیغات دینی: حکومت شوروی هرگونه تبلیغات دینی را ممنوع و غیرقانونی اعلام کرد. کشیشان و روحانیان به طور فعال مورد نظارت قرار گرفتند و ترویج ایدئولوژی بیدینی و مارکسیسم-لنینیسم به جای ترویج اعتقادات مذهبی تشویق شد.
- انحلال مذاهب: حکومت شوروی سعی کرد تا انحلال مذاهب را ترویج کند و جوامع را از دین رها کند. این اقدامات منجر به کاهش شدید تعداد روحانیان و پیروان مذاهب شد و موجب کاهش تأثیر دین در جامعه شد.
- سرکوب موافقان دین: هر گونه مخالفت و اعتراض به سیاستهای دولت در قالب مذهبی نیز مورد سرکوب قرار میگرفت. افراد و گروههایی که فعالیتهای دینی خود را ادامه میدادند یا در برابر سیاستهای دولت اعتراض میکردند، معمولاً با مجازاتهای سخت، نظیر تبعید به ادوگاههای کار اجباری روبرو میشدند.
به طور کلی، دینداری در زمان شوروی به شدت محدود شده بود و مذاهب در برابر سرکوب، تحقیر و تضییع حقوق خود قرار داشتند. این سیاستها سبب شد تا دین در دوران شوروی تحت تأثیر قرار گیرد و تأثیرات مهمی بر فرهنگ و جامعه روسیه و کشورهای شوروی داشته باشد
تخریب بناها در شوروی
در زمان حکومت استالین، بسیاری از بناهای مذهبی و مراکز مذهبی در سراسر شوروی تخریب شدند یا به کاربردهای دیگری تبدیل شدند. این اقدامات به عنوان بخشی از سیاستهای بیدینی و سکولاریسم حکومت شوروی در این دوره انجام شدند. برخی از بناهای مذهبی که تخریب یا مسدود شدند عبارت بودند از:
- کلیساها و مساجد: بسیاری از کلیساها و مساجد در سراسر شوروی تخریب شدند یا به کاربردهای غیرمذهبی تبدیل شدند. این تخریبها به صورت سیستماتیک انجام میشدند و برخی از بزرگترین و مهمترین معابد و کلیساها نیز در این فرآیند قرار گرفتند. برای مثال کلیسای جامع ارتدکس در باکو بود که در سال ۱۹۳۰ توسط استالین تخریب شد. این کلیسا تاریخیترین بنای مذهبی در باکو بود.
- مدارس و دانشگاههای مذهبی: مدارس و دانشگاههای مذهبی نیز به طور گسترده تخریب شدند و جای آنها مدارس و دانشگاههای سکولار و بیدینی تأسیس شدند. این اقدامات به منظور کنترل و کنارگذاشتن تأثیرات مذهبی در زندگی عمومی بود.
- مقبرهها و موزههای مذهبی: بسیاری از مقبرهها و موزههای مذهبی نیز در این دوره تخریب شدند یا به کاربردهای دیگری تبدیل شدند. این اقدامات به منظور پاکسازی فضاهای عمومی از نمادهای مذهبی و ترویج ایدئولوژی بیدینی انجام میشد.
به طور کلی، تخریب بناهای مذهبی در زمان حکومت استالین به عنوان بخشی از سیاستهای سکولاریسم و بیدینی حکومت شوروی انجام شد. این اقدامات به منظور کنترل و کنارگذاشتن تأثیرات دینی در جامعه بود و برای ایجاد یک جامعه مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی مورد استفاده قرار گرفت
جنگ جهانی دوم و دین
پس از وقوع جنگ جهانی دوم، دولتی که تحت تأثیر عقاید و آرمانهای مارکسیسم و لنینیسم، بر مردم حکومت میکرد؛ برای کسب پیروزی در این نبرد ناچاراً دست به دامن مذهب و معنویات شد و نتیجتاً کلیساها، مساجد و دیگر معابد باز شدند. شرایط به قدری سخت بود که شخصا خود استالین دستور بازگشایی این اماکن را داد؛ استالین کسی بود که دستور تخریب بسیاری از بناهای مذهبی که از نظر تاریخی بسیار مورد توجه بودند را داده بود.
مذهب رهبران شوروی
رهبران شوروی بیشتر از همه به عنوان باورگرایان سکولار شناخته میشوند و معمولاً به عنوان اعضای حزب کمونیست شناخته میشوند که ایدئولوژیهای مارکسیستی را دنبال میکردند.
بنابراین، رهبران شوروی اغلب به دینی نپرداختند و بیشتر در همان چارچوب مارکسیسم-لنینیسم فعالیت میکردند. اینها افراد مطرحی همچون ولادیمیر لنین، ژوزف استالین، نیکیتا خروشچف، لئونید برژنف، و میخائیل گورباچف میشود. این رهبران به طور کلی دیدگاههای باورگرایانه و مذهبی را رد کرده و بر ایدئولوژی سکولار و مارکسیستی تأکید داشتند. گرچه برخی از رهبران شوروی ممکن است به دین متمایل بودند، اما در اکثر موارد، این موضوع به عنوان یک جزء شخصیتی یا خصوصیت سیاسی بسیار خصوصی و در دورههای خصوصی زندگیشان بررسی میشود و نه به عنوان یک جنبه مهم و معمولی از فعالیتهای رسمی یا ایدئولوژیکی آنها.